رنگ به رویش نمانده ست چنان به هم پیچده که انگار خلاصه ایست از عبور عابران بی شمار
دست هایش زیر چانه ی گرد گود دارش کبود شده و فقط مو های تافته ی مجعدش مثل گذشته است هنوز ؛
چشم های کشیده ی سگ دارش خیره مانده به ابتدای کوچه ی بن بست
وفقط باد می وزد و تنهایی ....
کوچه ،همان کوچه است و هیچ دری به خانه او نخواهد داشت
برچسب : نویسنده : sarinashahriari بازدید : 177